عشق مامان و شیرین زبونیاش
این روزا خیلی شیرین زبون شدی
به من میگی مامانی انانه(مامانی سمانه)
و وقتی من و صدا میزنی نمیدونی چقدررررررررررررررررررررر ذوق زده میشم
عشم جونم عمرم نفسم
عید نوروز که دایی جون و ریحانه اومده بودن
چون ریحانه به دایی جون میگفتن بابا جون
حالا شما هم به دایی جون میگی بابا جون
همیشه هم سراغشونو میگیری که مامان ریحانه کجایه
باباجون کجایه
اگه کسی تلفن کنه سریع میری گوشی برمیداری
و میگی: الو سلام
یه وقتای هم خواننده میشی و شعر میخونی
خیلی با مزهههههههههههه مثلا میخونی: ای یان اتر دیه تو لا تتتتننننن
(ایران اگردل تو را شکستن)
عزیز دل مامان چنان هم با احساس میخونی که دلم میخواد بخورمت
چند روز پیش هم رفتیمو براتون تاب تاب عباسی خردیدم
و کار ما شده مدام تاب دادن جنابعالی
خدا پشت و پناهت