این روزها

سلام سمانه جان قربانت الهی شکر . خدا رو شکر که رضا جان هم بهتره کاملا درکت می کنم اره بابا مهدای اینجا همینه منم پارسال همین مشکل رو با گیتا داشتم اونم تو شرایطی که بردیا کوچیک بود و تازه بدنیا امده بود به قول تو اول هفته که می رفت مهد از یکشنبه ظهر دیگه مریض برمی گشت خونه و تا اخر هفته تو خونه بود تا بهتر می شد حالا ببین چقدر سخت بود با داشتن یه نوزاد بخوای از یه بچه ی مریض هم مراقبت کنی . باز دوباره شنبه هفته ی بعدش که می رفت مهد از یکشنبش همون آش و همون کاسه بود هی زنگ می زدم می گفتم من چه جوری گیتا مریض می شه چند روز نمی فرستمش که حالش بهتر بشه شما هم به بقیه والدین تاکید کنید بچه های مریضشون رو نیارن مهد اما متاسفانه نه بعضی والدین حس مسئولیت دارن و من نمی دونم چطور دلشون می یاد بچه مریضشون رو بفرستن مهد هم مسئولای مهد نمی خوان به والدین خیلی گیر بدن که مبادا مشتریشون بپره خلاصه پارسال مکافاتی داشتیم با این پروسه مهد رفتن گیتا . کاشکی سرما خوردگی ساده می گرفت هر دفعه دچار برونشیت وحشتناک می شد طوری که برای کم کردن سرفه هاش دکتر براش امپول هیدروکورتیزون می داد که بخاطر کورتن که داره برای بچه ها خیلی خوب نیست ولی چاره ای نداشتیم . بالاخره دیدم وقتی قراره در طول هفته فقط دو روزش بره مهد و بقیه ی هفته یه بچه مرض رو دستم باشه گفتم همون بهتر که نفرستمش مشکل مهدای اینجا اینه که کلاساشون خیلی شلوغه در نتیجه نه بهداشت درست رعایت می شه نه مربی می تونه کلاس رو خوب مدیریت کنه چندین بار هم پیشنهاد دادم پول بیشتر بگیرین ولی کلاساتون 5-6 نفره باشه ولی کو گوش شنوا حاضر نیستن پول مربی بدن